۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه

عابر پیاده

وقتی که عابر پیاده هستیم به رانندگانی که بی توجه به خط عابر و حق تقدم، برایمان بوق و چراغ می زنند بد و بیراه می گوییم اما وقتی که خودمان راننده هستیم، برای عابر پیاده بوق و چراغ می زنیم.

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

چه باید کرد


بعضی حرفها یک طوری هستنند که اگر آنها را به زبان نیاوری حس می کنی همیشه یک چیزی روی دلت سنگینی می کند و اگر هم آنها را به زبان بیاوری ممکن است بسیاری از روابط حسنه خدشه دار شود. اگر حرف نزنی ممکن است حس کنی سرت را کلاه گذاشته اند اما اگر حرف بزنی و توضیح بخواهی ممکن است که خوب بودن رابطه ها از بین برود و اثر ناخواسته این حرفها برای همیشه باقی بماند.
این اوضاع ، شرایط خاصی است. نه می توانی حرف بزنی و نه بدون توضیحات طرف مقابل سوتفاهمات از بین می رود. چه باید کرد؟

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

گذر زمان و رشد بیشتر

گاهی اوقات آدم هر کاری که می کند از خودش راضی نمی شود و فکر می کند که به جای این که با گذشت زمان و بالا رفتن سن، از نظز تجربیات و توانایی های اجتماعی ارتقا پیدا کند، اوضاعش بدتر هم شده. به نظرم در این شرایط بهترین کار این است که آدم به خودش یک استراحتی بدهد و به جای این که دائم خودش را سرزنش کند که چرا این حرف را زدم، چرا این کار را کردم، با خودش مهربان تر برخورد کند.
شاید شرایط روحی آدم طوری باشد که نتواند مثل همیشه برخودر کند. شاید باید کمی به خودمان زمان بدهیم.حتی با وجود این که چندان خوشایند نیست که آدم احساس کند با گذشت زمان به جای بهتر شد رو به نزول رفته است.

۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

دروغگویی در روابط

برای همه ما آدم ها، شرایطی پیش می آید که طرف مقابلمان دست به دروغگویی می زند و با این کارش موجب کدورت خاطر می شود. به نظر من اگر کسی در شروع یک رابطه کاری، دوستانه، مالی و ... دست به دروغگویی زد و پایه و اساس روابط را بر اساس این موضوع گذاشت، بهتر است که آدم به سراغ چنین آدمی نرود. چون کسی که اولین بار دروغ گفت احتمال تکرار این کار هست..

شکر

دیروز که از سر کار به خان بر می گشتم در بین راه، یک آقایی که موهای جو گندمی داشت و به نظر چندان هم پولدار نمی آمد، دچار حمله صرع شد. صحنه دردناکی بود. اما آدم با دیدن این صحنه ها تنها کاری که می تواند بکند شکر است و شکر و شکر. گاهی ماآن قدر درگیر کار و زندگی و روزمرگی می شویم که قدر خیلی چیزها مثل سلامت، خانواده، دوستان و... را فراموش می کنیم. خواستم بگویم خدایا شکرت.

۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه

تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

من که از خواندن این غزل عارفانه مولانا کلی کیف کردم و سرحال شدم .شما هم بخوانید .چند بار بخوانید تا ضرب آهنگ درونی این غزل و حال مولانا را حس کنید و از عمق وجودتان بفهمید آنچه را مولانا گفته است . . . خوش باشید . . .
مولانا جلال الدین رومی بلخی


نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی....




۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

دلیل رفتارهای ناراحت کننده

گاهی اوقات رفتارهای آدم های دور و بر خیلی ناراحت کننده است. گاهی ممکن است که این رفتارها ما را خیلی برنجاند. اما مطمئنم که همیشه برای رفتارها و مشکلات اخلاقی آدمها، دلیلی وجود دارد. دلیلی که ممکن است ریشه اش در دوران کودکی باشد و یا مشکلی که در طول دوران زندگی، آن فرد را تبدیل به چنین آدمی کرده.
موقع ناراحتی خیلی راحت نیست که بخواهی فکر کنی که شاید آدم روبروی تو به دلیلی این رفتار نارحت کننده را انجام داده. خیلی از آدم ها جدا نیازمند کمک هستند اما همیشه به خاطر نوع رفتارشان بیشتر از این که کمک بشوند از بین اطرافیان کنار گذاشته می شوند.

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

از شعار تا عمل

ما آدم ها درباره خودمون تصورات مثبت زیادی داریم. گاهی در بین صحبت و در حد سخن فکر میکنیم که آدم های آزاد و رهایی هستیم، ، چیزی را سخت نمی گیریم و خلاصه خیلی خودمون رو تحویل می گیریم. فکر می کنیم این اخلاق را نداریم، اون عیب هم که اصلا در ما وجود نداره!اما تا موقعی که آدم خودش را با دیگران مقایسه نکرده نمی تونه با قطعیت بگه چه خلقیات و ویژگی هایی داره، تا زمانی که آدم در یک ارتباط خیلی نزدیک انسانی و مقایسه ای با دیگران قرار نگیره، شناختش از خودش در حد یک حرف بیشتر نیست.
خلاصه این که تا آدم به مرحله عمل نرسه نمی تونه واقعا خودش رو بسنجه، چه خوبه که آدم در مرحله سنجش و پای عمل که می رسه، بفهمه چه ویژگی هایی داره و قبل از اون خیلی به خودش مغزور نشه و فکر نکنه که خیلی خلقیات خوب داره. باید به پای عمل رسید تا بفهمی چه روحیاتی داری

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

دوست داشتن

واقعا که این جمله چه قدر درست است که می گوید دوست داشتن واقعی را از کسانی آغاز کن که از آنها بدت می آید. راستی کسی هم هست که بتواند به راحتی این کار را بکند. به نظر من که این کار، عزت نفس بالایی طلب می کند. عزت نفسی که با سالها تمرین بر روی شخصیت ممکن است به وجود آید.

۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

تصمیم

خدایا، تو چه طور تصمیم گرفتی و دنیایی به این بزرگی را خلق کردی. البته که تو خدایی و توانا. حالا ما مانده ایم و دنیای تصمیم ها. دنیایی که باید در آن دست به تصمیماتی بزنی که سالها زندگی ات را تحت تاثیر می گذاره. تصمیماتی که آدم با ساعتها فکر کردن هم مطمئن نیست درست عمل کرده یا نه. اما تو بهتر از هر کسی می دانی هر راهی به کجا منتهی می شه. خدایا ما را در تصمیم گیری ها تنها نگذار. ما را با نشونه هات به مسیر درست هدایت کن

سردرگمی در خوردن

چند وقتی است که درباره مزایا و ضررهای خوراکی ها ایمیلهای زیادی می آید. اما جالب اینجاست که اکثر این ایمیل ها با هم متناقض هستنند. مثلا یک بار گفته شده چای بخورید چون مزایای زیادی دارد چند روز بعد یک ایمیل دیگر می آید که درآن گفته شده که چای بسیار مضر است. به نظرم اگر یک نهاد معتبر در زمینه تغذیه در این موارد اظهار نظر کند از هر نظر بهتر باشد و کاربران و دریافت کنندگان این ایمیلها بی دلیل گیج نمی شوند.

آرزوی اختراع جدید

چند روز پیش در محل کارمان، جابجایی و تغییر دکوراسیون داشتیم. همه چیز شلوغ پلوغ بود و چند ساعتی نشد اصلا کار بکنیم. در آن شرایط، چیزی که بیش از بقیه فکرم را مشغول می کرد، بارهای سنگینی بود که بچه های خدمات جابجا می کردند. همیشه، دیدن صحنه ای که یک انسان بار سنگینی را جابجا می کند برایم سخت بوده. کاش یک روز دستگاهی اختراع شود که دیگر هیچ انسانی مجبور نباشد که در اسباب کشی و جابجایی، بارهای سنگین را روی کمر جابجا کنند. راستی کمک بعضی همکاران به نیروهای خدماتی واقعا باارزش بود.

کاش می توانستیم

کاش ما آدم ها می توانستیم کمی کمتر درباره همدیگر قضاوت کنیم. کاش همدیگر را راحت می گذاشتیم تا هر کس بتواند همان طور باشد که دوست دارد. اما متاسفانه کار سختی است. هرچه قدر هم که سعی می کنی درباره دیگران، رفتارها و گفته های آنها نظر ندهی نمی شود. حتی گاهی به نظم و نظام این دنیا هم رحم نمی کنی و همه چیز را زیر سوال می بری.
امیدوارم امروز بتوانم سرم را به کار خودم نگه دارم و با معیارهای خودم درباره دیگران قضاوت نکنم. کاش همه مان این کار را تمرین بکنیم.
وقتی که سختی ها و مشکلات به آدم فشار می آرن، آدم فکر می کنه که تنها کسی که روی این کره خاکی مشکل دارخ خودشه. اما کافی است که پای درد دل آدم های دیگر بنشینی. غم هات رو فراموش می کنی. باور کن.واسه همنین هم هست که آدم وقتی خیلی دلش گرفته بهتره بره سراغ آدم های مشکل دار و از اونها بخواد براش حرف بزنن.